در کتاب جذابیت زیبایی نیست!، به نوشته دکترمعماری آورده شده که: انسانهای جذاب، مثبت اندیشی راس زندگیشان است.
از نگرانیهای خود بکاهید و بر میزان عملتان بیفزایید!
گاهی پیش آمده بیدلیل دچار نگرانی میشویم و در انتها هیچ اتفاقی رخ نمیدهد.
طبق تحقیقات روانشناسان میگویند که 40درصد نگرانیهای ما هرگز اتفاق نمیافتند و 30درصد آنها قبلا اتفاق افتادهاند.
تو همانی که میاندیشی!
کوه بلندی که لانهی عقابی با چهار تخم،بر بلندای آن قرار داشت. یک روز زلزلهای کوه را به لرزه درآورد و باعث شد که یکی از تخمها از دامنهی کوه به پایین بلغزد. بر حسب اتفاق آن تخم به مزرعهای رسید که پر از مرغ و خروس بود. مرغ و خروسها میدانستند که باید از این تخم مراقبت کنند و بالاخره هم مرغ پیری داوطلب شد تا روی آن بنشیند و آن را گرم نگهدارد تا جوجه به دنیا بیاید. یک روز تخم شکست و جوجه عقاب از آن بیرون آمد. جوجه عقاب مانند سایر جوجه ها پرورش یافت.
طولی نکشید که جوجه عقاب باور کرد که چیزی جز یک جوجه خروس نیست. او زندگی و خانوادهاش را دوست داشت اما چیزی از درون او فریاد میزد که تو بیش از این هستی. تا اینکه یک روز که داشت در مزرعه بازی می کرد، متوجه چند عقاب شد که در آسمان اوج می گرفتند و پرواز می کردند. عقاب آهی کشید و گفت: ای کاش من هم میتوانستم مانند آنها پرواز کنم.
مرغ و خروسها شروع کردند به خندیدن و گفتند: تو خروسی و یک خروس هرگز نمیتواند بپرد. اما عقاب همچنان به خانواده واقعیاش که در آسمان پرواز میکردند خیره شده بود و در آرزوی پرواز به سر میبرد، اما هر موقع که عقاب از رویاهایش سخن میگفت، به او میگفتند که رویای تو به حقیقت نمیپیوندد و عقاب هم کمکم باور کرد.
بعد از مدتی او دیگر به پرواز فکر نکرد و مانند یک خروس به زندگی ادامه داد و بعد از سال ها زندگی خروسی از دنیا رفت.
تو همانی که میاندیشی!
هرگاه به این اندیشیدی که تو یک عقابی، به دنبال رویاهایت برو و به یاوههای مرغ و خروسهای اطرافت فکر نکن!
برگرفته از کتاب: جذابیت زیبایی نیست!
نویسنده: دکتر معماری
عشق با هر چیزی همراه باشد ، آن را شیرین می کند. این زندگی ، زندگی ما است ، انتخاب هایش به دست خودمان است و نتیجه اش هم برای ماست پس چرا بگذاریم دیگران برای ما تکلیف معلوم کنند و به جای ما انتخاب کنند!
هم اکنون بیش از 500 هزار نفر وارد رشته تجربی شده اند ، به امید رسیدن به رشته پزشکی اما به چه قیمتی؟ بیایید مسیر رسیدن به پزشکی را بررسی کنیم. این افراد باید 3 سال دبیرستان را مدام درس بخوانند و از نوجوانی خود بزنند تا در کنکور رتبه آورده و به رشته پزشکی برسند سپس 7 سال درس خواندن در دانشگاه انتظار آن ها را خواهد کشید و پس از آن در صورت قبولی باید 2 تا 3 در منطقه محروم خدمت کنند. همه این ها بدون احتساب گرفتن تخصص و فوق تخصص است که با حساب آن ها در مجموع یک فرد باید حداقل 12 تا 16 سال را درس بخواند و تلاش کند و از نوجوانی و جوانی خود بزند تا بتواند پزشکی را تمام کند و پس از آن تازه زمان مطب زدن و راه اندازی کسب و کار خواهد بود.
یک فرد باید حداقل 12 تا 16 سال را درس بخواند و تلاش کند و از نوجوانی و جوانی خود بزند تا بتواند پزشکی را تمام کند.
اگر همان فردی که به زور پدر و مادرش روی صندلی رشته تجربی نشسته ، دنبال علاقه اش برود ، چه خواهد شد؟ او استعداد شگرفی در برنامه نویسی و کارهای کامپیوتری دارد ، استعدادی که بدون اینکه 16 سال از عمر خود را هدر بدهد ، می تواند با استفاده از آن درآمد فوق العاده ای داشته باشد. اون با استفاده از استعدادش نه تنها به درآمد خوبی می رسد بلکه از لحظه لحظه شغلش لذت می برد.
دکتر معماری/ روانشناس
لبخند غوغا میکند! وقتی به افرادی که شما را نگاه میکنند، لبخند میزنید، اعتماد به نفس آنها خود به خود افزایش مییابد.
شرکت مکدونالد تمرینهای جالبی به فروشندههایش می داد. چون آنها از صبح تا شب کار میکنند، خسته میشوند؛ برای اینکه لبخند دائم بر روی لبهایشان باشد؛ زمانی که آنها را استخدام میکند چسب هایی روی دهانشان میزند تا لبهایشان کشیده شود و همیشه حالت لبخند را داشته باشند بعد از دو تا سه ماه خودبهخود عادت می کنند که لبخند بزنند.
لبخند اعتمادبهنفس را بالا میبرد؛ در جذابیت شما نیز موثر هست.
دکترمعماری
برگرفته از کتاب: جذابیت زیبایی نیست!